شناسایی ۳۰۰ ساختمان ناایمن در بیرجند/ مخالفت شورای شهر با الحاق سه روستا به شهر
تاریخ انتشار: ۳ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۵۰۹۲۲
در جلسه علنی شورای شهر بیرجند از وجود ۳۰۰ ساختمان ناایمن در بیرجند خبر داده شد و همچنین اعلام شد شهردار و شورای شهر بیرجند با الحاق سه روستای حاشیه شهر مخالف هستند. - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از بیرجند، اعضای شورای شهر و شهردار بیرجند در جلسه علنی خود بار دیگر مخالفت خود را بر الحاق سه روستای حاشیهای شهر شامل حاجیآباد، امیرآباد و چهکند به شهر بیرجند اعلام کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نایب رئیس شورای شهر بیرجند با به کار بردن این عبارت که هنوز بعد گذشت 10 سال بدن شهر بیرجند از الحاق مهرشهر جراحت دارد، به برگزاری جلسهای در 6 سال قبل در استانداری پیرامون الحاق این روستاها به بیرجند اشاره کرد و افزود: در این جلسه تمامی دستگاههای اجرایی، شهردار و 2 نماینده از شورای شهر هم حضور داشتند که در طول 6 الی 7 ساعت به طور مفصل پیرامون این موضوع صحبت و نهایتا تصمیم گرفته شد دستگرد همچنان روستا بماند و 3 روستای دیگر به مرکزیت محمدشهر تبدیل به شهر شوند و نامگذاری هم انجام گرفت.
حسنی صفت به مشکلاتی که بابت این الحاق برای شهر بیرجند به وجود خواهد آمد، اشاره کردو افزود: در سال 92 مهرشهر به بیرجند الحاق شد ولی هم نان مشکلات این منطقه پابرجاست و مردم از خیلی امکانات محرومند و انواع سرانهها حتی آسفالت معابر هم از بسیاری از نقاط شهر پایینتر است و مردم توقع دارند به آنها هم مثل سایر نقاط شهر مثل خیابان مدرس، معلم و... رسیدگی شود.
وی با طرح این سوال که آیا دولت به تعهدات خود در الحاق مهرشهر به بیرجند عمل کرده؟ افزود: نهایتا این 3 روستا هم بعد الحاق بار اضافهای بر شهربیرجند تحمیل خواهد کرد و توقعات مردمی را بالا برده و شهرداری برای پاسخگویی به این خواستهها تنها خواهد ماند.
نایب رئیس شورای شهر بیرجند با طرح این سوالات که آیا شهرداری بودجه مازادی دارد که در این مناطق هزینه کند و آیا دولت تضمین میکند که به ما بودجه بدهد که سطح این روستاها را به شهر برسانیم اذعان داشت: بگذارید جراحات بدن شهر از الحاق مهرشهر درمان شود بعد بفکر الحاقات جدید باشید.
روند اداری الحاق سه روستا حاشیهای درجریان است
دیگر عضو شورای شهر بیرجند هم با بیان اینکه الحاق چهکند، امیرآباد و حاجی آباد به شهر در شوراهای قبل هم مطرح و ما با این موضوع مخالفت کردیم، خواستار بررسی این موضوع در شورا و شهرداری شد و افزود: روند اداری برای الحاق این روستاها به شهر در جریان است که باید پیشبینیهای لازم و نظر کارشناسی در این زمینه ارائه شود.
محمودی راد همچنین به مشکلات میدان سفیر امید و ورودی مهرشهر گریزی زد و گفت: مدیرکل راه و شهرسازی خواستار اتصال میدان سفیر امید به جاده زاهدان و تعریض خیابان قرنی است و احداث تقاطع غیر همسطح در چهار راه غفاری را برای کاهش بار ترافیک راهگشا نمیداند.
وی ادامه داد: شورا با الحاق اراضی 450 هکتار زعفرانیه هم مخالفت کرده و با کاهش متراژ این اراضی سهم 10 درصد شهرداری معلوم نیست.
پیشبینی اسکان 80 هزار نفر در 450 هکتاری زعفرانیه
یکی دیگر از اعضای شورای شهر بیرجند نیز در ادامه با اشاره به برگزاری کمیته فنی شورای عالی معماری و شهرسازی پیرامون الحاق 450 هکتار اراضی زعفرانیه به شهر که اخیرا تشکیل شده، افزود: ما نیز در این جلسه شرکت کردیم و قبل از اینکه نوبت خراسان جنوبی بشود، حدود یکساعت و نیم برای الحاق 5 هکتار به شهر مازندران بحث شد و نوبت به استان ما که شد بحث از الحاق 500 هکتار که متراژ بالایی بود، مطرح و مشاور عنوان کرد: از این میزان 130 هکتار خالص در قالب 6500 قطعه، مسکونی خواهد شد و 20 هزار واحد ساخته و نزدیک 80 هزار نفر جمعیت پذیری خواهد داشت.
فروزانفر با انتقاد از اینکه در آن جلسه از مخالفت شورا و شهرداری و دیدگاه آنها در مورد این الحاق چیزی مطرح نشد، افزود: ما در این جلسه مخالفت خود را اعلام و گفتیم این مساحت خیلی زیاد است و کارشناسان هم قبول کردند که در نهایت به 300 هکتار کاهش یافت و باعث دلخوری دوستان راه و شهرسازی شد و اعلام کردند ما میخواستیم سهم 10 درصد شهرداری را از این محل تامین کنیم و الان چگونه میخواهیم این تامین را انجام دهیم.
وی با بیان اینکه طی روزهای آتی جلسه نهایی پیرامون این موضوع در کمیته اصلی برگزار خواهد شد که شهردار در آن جلسه حضور خواهد داشت، از دکتر بهترین خواست دیدگاه شورا و شهرداری را در آن جلسه منعکس کند.
مخالفت شهرداری با الحاق 450 هکتار در کمیسیون ماده 5
شهردار بیرجند نیز اظهار داشت: ما در کمیسیون ماده 5 مخالفت خود را با الحاق 450 هکتار زعفرانیه به شهر بصورت رسمی اعلام کردیم.
مهدی بهترین افزود: باید وضعیت خودمان را از محل قدر السهم شهرداری از اراضی مذکور مشخص کنیم تا منافع شهر تامین شود.
رئیس شورای شهر بیرجند نیز در این زمینه خواستار برگزاری جلسهای مجزا در شورای شهر شد.
حجت الاسلام والمسلمین عبدالرزاق نژاد با اشاره به برخی گلایههای مردمی که طی تماس تلفنی و یا حضوری عنوان شده، افزود: عدم آزاد سازی وامهای مسکن ملی، عدم ساماندهی ورودیهای شهر، کمبود تابلوی راهنمایی در داخل شهر، الحاق روستاهای حاشیهای مانند امیرآباد، حاجی آباد، چهکند به شهر، اجرای مسائل رفاهی کاجستان شامل روشنایی، وسایل بازی، رسیدگی بیشتر به مسائل رفاهی آبشار چهارده، بند دره و...از جمله این گلایهها است.
وی با بیان اینکه ساکنان مهرشهر از عدم سرویس دهی اتوبوسرانی در برخی مناطق نیز گلایه دارند، افزود: مردم از شورا انتظارپیگیری و رسیدگی به این مشکلات را دارند که باید در دستور کار جلسات قرار گیرد.
رئیس شورای شهر بیرجندبه دیدار روز جاری معاون عمرانی استانداری با اعضای شورای شهر اشاره کرد و گفت: در این دیدار مقرر شد کمیتهای متشکل از دستگاههای اجرایی، استانداری، شورا و شهرداری تشکیل شده و مسایل مرتبط با توسعه شهری، رفع معضلات و... مورد بررسی و پیگیری قرار گیرد.
ساختمانهای ناایمن شهر بیرجند صدای اعضای شورای را درآورد
در ادامه این جلسه نامهای از سوی مدیرکل امور شهری و شوراهای استانداری خراسان جنوبی در زمینه ساختمان ناایمن محدوده زمینی فرودگاه بینالمللی بیرجند مطرح شد که بر اساس این نامه آخرین اخطاریه شهرداری برای ایمن سازی 24 آبان 1400 اعلام شده و اقدامی از سوی مسئولان فرودگاه انجام نگرفته و شهرداری هم به صرف اخطار اکتفا کرده و اقدامات قانونی انجام نداده، بنابراین طبق قانون اگر دستور شهرداری در مهلت معین به موقع انجام نگرفته این مجموعه باید راستا با ماموران اجرایی خود اقدام به رفع خطر یا مزاحمت میکرد و هزینه مصروف آن را بعلاوه 15 درصد خسارت از طرف دریافت میکرد.
شهردار بیرجند نیز با بیان اینکه فرودگاه جنبه ملی دارد و اگر شورا تصمیم به بستن فرودگاه بگیرد، مرحله بعد اعمال قانون هم بستن است بنابراین باید فرودگاه را ببندیم؟
بهترین به برگزاری جلسه با مدیرکل فرودگاههای استان در اوایل خدمتش اشاره کرد و افزود: بعد از این دیدار و طرح موضوع عدم دریافت تأییده آتش نشانی توسط سازمان فرودگاههای استان موارد به صورت کتبی هم اعلام شد و از طرف دیگر بر اساس قانون شهرداری برای ارائه خدمت خارج از محدوده باید هزینه دریافت کند.
به گفته وی از سال 1400 تا 1402 به فرودگاه بین المللی برای دریافت تأییده فرصت داده شده ولی تاکنون اتفاقی نیفتاده است.
وی با بیان اینکه شرکت نفت هم تأییدههای لازم را ازشهرداری اخذ نکرده، گفت: بر اساس قانون شهردار متولی بحران شهر و سازمان آتش نشانی متولی ایمنی شهر است و تاکنون ساختمان جدید فرودگاه بیرجند تاییدیه ایمنی سازمان آتش نشانی را دریافت نکرده است.
وی با اشاره به اینکه برای ورود و ایمن سازی ساختمانهای دارای مالک اجازه ورود نداریم و فقط به نصب بنر اکتفا میکنیم، یادآور شد: ابتدا به مالک اخطار و فرصت داده می شود.
وجود بیش از 300 ساختمان نا ایمن در شهر بیرجند
یزدان شناس از اعضای شورای شهر بیرجند با اشاره به وجود بیش از 300 ساختمان ناایمن در شهر گفت: برای ایمن کردن ساختمانهای ناایمن نیاز به 3 الی 4 هزار میلیارد تومان بودجه است که در توان شهرداری نیست و اگر مسئولیت این مهم به عهده شهرداری است باید در تأمین بودجه برای اجرا کمک شود.
به گفته وی باید شورا ردیف بودجهای برای این موارد تعیین کند و اینگونه نامه نگاریها باعث تضعیف جایگاه شورا و شهرداری است چرا که اختصاص بودجه از سوی شهرداری مستلزم افزایش عوارض از شهروندان و یا اختصاص بودجه دولتی است.
ساختمانهای اداری نا ایمن پلمپ شوند
سروری از دیگر اعضای شورا نیز گفت: بیشتر ساختمانهای ناایمن در شهر دولتی هستند و با توجه به اینکه شهرداری مدیریت بحران شهر را به عهده دارد، باید ورود کرده و دو یا چند اداره را پلمپ کند چراکه با تعامل کار به جایی نمیرسد.
در این جلسه رئیس کمسیون خدمات شهری به تشریح مصوبه کمیسیون پیرامون رفع مشکلات آتش نشانان اشاره کرد و اذعان داشت: با دعوت نمایندگان آنها و نماینده اداره کار این مهم در کمسیون مورد بررسی قرار گرفت.
انتهای پیام/254/.
منبع: تسنیم
کلیدواژه: شورای شهر بیرجند اعضای شورای شهر ساختمان ناایمن شورا و شهرداری الحاق سه روستا اعضای شورا بیرجند نیز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۵۰۹۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مصائب روستای سوخته؛ اینبار ماشین آتشنشانی آب داشت، اما نیرو نه!
خانه؟ خانهای نیست، دود است و تکههای نمگرفته از چوب، آلومینیوم، پلاستیک و فلز که زیر قطرههای آهسته و صبور باران هفدهم اردیبهشتماه، بوی ماندگی میدهد؛ بوی خشم شعلههای آتش که ۵ روز قبل از آن همهچیز را سوزاند، کُشت و میراند.
به گزارش هم میهن، «آقا نرو. وایسا.» زن دست کودکش را گرفته و میدود بهسمت ماشینی که نیمه ماه قرمزی روی در و دیوارهایش نقش بسته. ماشین نه کوچک است نه بزرگ، کنار سکویی ترمز گرفته و در بزرگش باز است و داخل پر از بسته. مردم گوشه یکی از ساختمان روستای امامزاده ابراهیم شفت، صف کشیدهاند، اینپا و آنپا میکنند، نکند بستهها تمام شوند و جا بمانند. داخل بستهها چند قابلمه روحی است.
زن پوزخندی میزند: «در مغازه من ۷۰۰-۶۰۰ قابلمه روحی بود. همهاش سوخت.» از لای چادر سفید و بزرگ هلالاحمر، نگاهی به ماشین و مردم میاندازد و قاشق را از پلوی قرمز ظرف یکبار مصرف پُر میکند و میگذارد در دهان پسرش. پسر دوساله بازیگوشاش: «از پنجشنبه من و همسر و پسرم اینجا زندگی میکنیم.» سه چادر گوشه حیاط نشستهاند، ساکنان دو چادر در صفاند و خانم نوری، نشسته به تماشا.
چرا داخل چادر؟ساختمان ۱۲-۱۰ اتاق بیشتر ندارد. ما دیگر جا نمیشدیم.
ساختمانِ ستاد بحران فرمانداری است. جلسههای شورای روستا داخل یکی از اتاقهایش برگزار میشود، همانجا که تیمهای بهداشت هم نشستهاند، فشار خون مردم را میگیرند و معاینهشان میکنند. خانم نوری، از شب حادثه در همین چادر زندگی میکند، زیرانداز نازک و یکپتو، تنها داراییشان است. همسایهها داخل ساختماناند. ۱۵-۱۰ نفر در یک اتاق، با چند پتو و یکی، دو زیرانداز. آتش، اهالی روستا را ساکن اتاقهای سه ساختمان روستا کرده؛ فرمانداری، مدرسه و. از شب حادثه حمام نرفتهاند. یک چراغگازی هم به آنها دادهاند که میگوید خراب است.
رد شعلهها روی آسفالت تکهشده، چالهها، سقفهای خرابشده، گاز پیکنیک و کپسولهای زنگزده، جا مانده. لولههای ترکیده که آب از لابهلایشان، خاکسترها را خیسانده، النگوهای سوخته، میلههای نصفه، تلی از بتن، گچ و ورقههای فلزی، داستان شب وحشتی را روایت میکنند که اهالی در ۵۰ سال پیش ندیدهاند. این پنجمین باری است که رضا رضایی، شاهد آتش گرفتن محلهاش میشود. محله امامزاده یا شازده ابراهیم که پر از بازارچه، خانه و اقامتگاه رنگی و چوبی بود.
آنها چهارشنبهشب به چشم خود دیدند چطور ساختمانهای ۴، ۵ و ۶ طبقهشان در آتش سوخت و فروریخت و حالا از میان آن عمارتها، تنها بازمانده، آجرهای بتنی مربعیشکلی است که نشان از زندگیهای دودشده دارد. کرکره فلزی برخی از مغازهها هنوز پایین است، پشت آن، اما همهچیز آتش گرفته و سوخته. آن ساعت از شب، آقای سالارپور هم که نانوای محل است، کرکره سه مغازه دیواربهدیوارش را پایین کشیده بود. با گویش گیلکی، آشفته، پریشان و با لکنت فراوان، ماجرای شب آتشگرفتن زندگیاش را روایت میکند.
خانه خانم نوری، سال ۹۲ هم سوخته بود و بعد از سالها پول روی هم گذاشتن ـ دو سال پیش ـ توانست وسایلش را کامل و مغازه را بازسازی کند: «هفته پیش دومیلیارد تومان جنس خریدم و ریختم داخل مغازه. حالا رویهمرفته ۲۰ تا ۳۰ میلیارد تومان ضرر کردیم.» خانهشان چهار طبقه بود، هر چهار طبقه هم بتن. نما چوبی، اما خانه و زندگیشان بیمه نبود: «به مرگ خودم فکر میکردم، به سوختن خانه نه.» همسرش پیمانکار است و ستونها را محکم ساخته بودند از ترس سیل، زلزله و باد. اما نمیدانستند شعلههای آتش نانوایی، آنها را چادرنشین میکند. آنهم درست یکی، دو ماه مانده به فصل رفتوآمد مسافر.
زبانش میگیرد؛ یادآوری شب حادثه برای آقای سالارپور، مرد سالخورده امامزاده ابراهیم سخت است، با دستش دستگاه خمیرگیر پشت نردههای سوخته را نشان میدهد. دستگاه هنوز شکلش را دارد. سیم برق همین دستگاه، ساعت حدود ۱۱ شب چهارشنبه دوازدهم اردیبهشتماه اتصالی کرد. او در مغازه کناری که قصابی است، صدای جرقهها را شنید، اما تا به خود آمد، دید که از لابهلای نردهها شعلهای بیرون زده. کنار در جعبه شیلنگ آتشنشانی است. لوله شیلنگ، دور خودش پیچیده شده، بازش میکند تا روی شعلهها بریزد، لوله پلاستیکی، اما نفستنگ است. کمی آبپاشی میکند و تمام. آب داخل لولهها توان خاموشکردن آتش را ندارد و در نیمساعت، شهرک چوبی را خاکستر میکند.
ساختمان متعلق به ستاد بحران فرمانداری امامزاده ابراهیم است، آنها را ظهر پنجشنبه اسکان دادهاند. ساختمان جهاد سازندگی و یکمدرسه دیگر هم پر از اهالی است. آنها میگویند که روستاییها به کانکس نیاز دارند.
خیران به کمکشان بیایند تا کسبوکارشان را راه بیاندازند: «اگر کانکس داشته باشیم، میتوانیم جلوی آن دستفروشی کنیم.» آنها یخچال و گاز چندشعله هم نیاز دارند، چون روستا گازکشی نیست. بهزاد رمضانی از اعضای قبلی شورای روستاست، او میگوید که همه در اتاقها فامیلند و مردم بیشازهمه به کمک خیران نیاز دارند: «برایمان نان لواش، پنیر و غذا میآورند، اما بیشازهمه به یخچال و گاز نیاز داریم.» از دور ماشینی از راه میرسد، صندوق خودرو شاسیبلند پُر از زیرانداز است. یکی میگوید، راننده از بازاریهای رشت است و برای اهالی زیرانداز آورده. همه آنها که در صف بستههای معشیتی بودند، به سمت خودرو میروند و هرکدام با دو، سه زیرانداز باز میگردند.
عرض کوچه حداقل ۱۲ متر است، انتهای پیچ، اما عرض کمتری دارد، همین فاصله کم سبب شد تا شعلهها از خانهای به خانه دیگر برود. اهالی میگویند شدت شعلهها آنقدر شدید بود که در فاصله زیاد هم دستوصورت داغ میشد. اگر تابستان بود و فصل مسافر، افراد زیادی دچار آتشسوزی میشدند. حتی تعداد ساکنان در تابستان هم بیشتر از فصلهای دیگر است: «در تابستان حدود ۷۰۰ خانواده در روستا زندگی میکنند و با شروع زمستان، خیلیهایشان مهاجرت میکنند. در فصل سرما، ۲۰۰ خانوار در روستا باقی میمانند. شب حادثه حدود ۵۰۰ خانواده در روستا سکونت داشتند که در حال آمادهسازی برای مسافران تابستان بودند.»
روستا از حدود ۱۵ سال پیش توریستی شده و ۵-۴ سال است که بهعنوان روستای توریستی ثبت شده. قرار بود روستا چهار فصل شود، اما بهدلیل شرایط جادهای این اتفاق نیفتاد. روستا، گورستانی از مصالح سوخته است، از اسباب و اثاثیهای که تغییر شکل دادهاند، آنها که فرزند و اقوامی در دههای نزدیک دارند، به خانه آنها رفتهاند. آنها هم که کسی را ندارند، روانه اتاقکهای تنگ و کوچک مدرسه و فرمانداری شدهاند.
آقای رضایی، با لباسهایی که متعلق به خودش نیست، بالای سر خرابهها ایستاده، با چند مرد دیگر، دستها از پشت گره کرده، از صورت روستا بالا و پایین میروند. زن و فرزند در ساختمانهای دولتیاند و خودشان ایستادهاند تا شاید مسئولی بیاید و گزارشی به آنها بدهد. خانه آقای رضایی ۱۸۰ متر بود، ۱۰ پنکه، ۱۰ تلویزیون، یخچال بستنی، یخچال خانگی، کپسولهای گاز و... با یک عالم وسایل خانه خاکستر شد. چهار کنتور خانهاش سوخت.
آنها در حال مهیاشدن برای فصل مسافر بودند. تصاویر و ویدئوهای آتشسوزی آن شب، در تلفنهای همراهشان هزاران بار دیده شده. تصاویری ترسناک از شعلهوری خانهها میان جنگلی که در دل شب، خوفناکتر شده. صدای جیغ و فریاد به آسمان رسیده، همه دست روی دست گذاشتند تا التهاب آتش میان مردمک چشمشان نقش بندد: «شما فیلمها را ببینید، ببینید قبلاً چطور بوده؟»
ردیفی از ساختمانی ۵-۴ طبقه با نمای چوبی رنگی؛ قرمز، سبز و آبی. بازارچههای رنگارنگ. مردمی که خوشحال در رفتوآمدند. تصویر، اما حالا برایشان خاطره شده. اغلب پایینترین میزان از بیمه را دارند. مثل آقای رضایی که یکمیلیون و ۵۰۰ هزار تومان برای هر طبقه بیمه کرده و ۲۰۰ هزار تومان برای اسباب و اثاثیه.
ساعت ۱۱:۳۰ چهارشنبه شب، شهرک چوبی، غلغله بود، ساکنان هرکدام به جایی فرار کرده بودند، مثل «گلعنبر» ۴۸ ساله که ۳۴ سال است در این روستا زندگی میکند. خانه در سطح پایینتری از خیابان قرار گرفته، راهش، اما تلی از بتن، گچ و ورقههای فلزی است که بهخاطر آتشگرفتن، نمیتوان تشخیص داد قبلاً چه شکلی داشته مسیر به خانه، بسته است. از روی خرابههای خانههای دیگر باید گذشت تا به خانه گلعنبر رسید.
آنها بومی این منطقهاند و از اقامتگاه ۴ طبقهشان که دو طبقهاش بتنی بود، جز دو دیوار و یک عالم خرت و پرت سوخته غیرقابل تشخیص چیزی نمانده. دلشان به تیرماه که فصل توریست است خوش بود و حالا در چشم خانههایش، روی صورت تکیده و درماندهاش، موهای ژولیده و لباسهای کهنه و نامرتب، گرد غم نشسته. لاشه کپسولها و گازپیکنیکیها گوشه گوشه روستا افتاده، آنها بازماندههای جنگ آتشاند. صدای انفجارشان در شب حادثه، تن اهالی را لرزانده بود و حالا آرام در گوشه روستا، روی خاکسترها لم دادهاند.
گلعنبر میگوید که شب حادثه در خانه خیاط بوده که صدای فریادهای آتش، آتش... را شنیده. همه فرار کردند او، اما جلوی در خانه، مات و مبهوت به قرمزی تند شعلهها چشم دوخته بود. این سومینباری بود که خانه اش را در شعله میدید. آتشسوزی در این روستا را چندینبار دیده، اما این بار شعلهها وحشتناکتر بودهاند: «هیچوقت اینطور نبود.» آتش بهیکباره به جان خانهها و خانهاش افتاد، خانه ۱۰۵ متری چهار طبقه. داروهایش را هم نتوانست بیرون بیاورد. دست پسر اوتیستیکش را گرفت و از خانه فرار کرد. همسر و پسر را چندسال پیش از دست داده و با دختر و دامادش زندگی میکرد. پسر دیگرش در قشم، برایش یک عالم وسیله آشپزخانه خریده. ماشین لباسشویی را چندماه پیش ۳۰ میلیون تومان خریده، کابینت را برای مهمانان، امسال ساخته و ظرفهای زیادی خریده.
از وسایل خانه که حرف میزند، برقی به چشمانش میآید و خیلی زود رنج جایش را میگیرد: «۱۲ میلیون تومان وسایل آشپزخانه خریدم، پتوی گلبافت، وسایل برقی، سبزی خردکن، چرخ گوشت... همه را نو کرده بودم.» میگوید دیگر توان ساختن دوباره ندارد: «ساختن خانهها به تیرماه امسال که نمیرسد. به سال بعد برسد خوب است. نه پول دارم، نه کسی که از من حمایت کند. هر کیسه سیمان ۱۵۰ هزار تومان شده، اینهمه پول را از کجا بیاوریم.»
به آنها اتاقکی در ساختمان فرمانداری دادهاند. از در و همسایهها هم شنیده که قرار است وام بلاعوض به آنها بدهند. خود اهالی میگویند که حداقل ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیارد تومان خسارت وارد شده است: «مردم سهماه تابستان کار میکنند برای کل سالشان. خیلیها به بازار بدهکارند و بدهیشان از ۵۰۰ تا ۶۰۰ میلیون تومان تا یکمیلیارد تومان است. خانهسازی در این روستا بهدلیل شرایط جادهای، متری تا ۲۵ میلیون تومان است.»
ماشین آتشنشانی، گوشه حیاط یک ساختمان ترمز گرفته. ماشین کوچکی که شاید نهایت کاری که بتواند انجام دهد، خاموشکردن شعله چند شاخه خشکیده است. همان ماشین آتشنشانی هم شب حادثه، نه راننده داشت، نه آب و نه کسی که راهش بیاندازد. راننده دوسال پیش استعفای اعتراضی داشت. اهالی میگویند آنشب به آتشنشانی زنگ زدهاند، راننده که نبود، یک آدم عادی نشست پشت فرمان و به محل حادثه آمد. مسیر کوتاه بود، اما راننده نمیدانست چطور باید پمپ آب را باز کند، هرچه کردند ماشین به کارشان نیامد.
یکساعت بعد، وقتی شهرک تبدیل به خاکستر شد، ماشینی از شفت رسید. آقای رضایی میگوید ماشین آمد تا آتش خاموش شده را خاموش کند. خانهها کپسول آتشخاموشکن داشتند، اما آتش آنقدر شعلهور شده بود که کپسولها به کار نیامد. باد شعلهها را جابهجا میکرد، نانوایی از پایین شهرک، سمت چپ بود و نزدیک ۱۰ تا ۱۲ متر با خانه روبهرویی فاصله داشت، اما شعلههای سیار، به هیچکس رحم نکردند. شهرک چوبی بیش از ۵۰۰ خانه و مغازه را از بین برد.
صفر قربانی، رئیس شورای روستا، در اتاق انتهایی ساختمان استانداری که اتاقهایش را به اهالی خانهسوخته دادهاند، نشسته و درباره ماجرای ماشین آتشنشانی میگوید که ماشین آتشنشانی آب داشت، اما نیرو نداشت: «ما فراخوان داده بودیم که یکنفر برای کمتر از ۸۰ روز بیاید و در این بخش فعال شود. اما از دهیاری و استانداری تاکید کرده بودند که آتشنشان باید در آزمون قبول شده باشد. بههمیندلیل اجازه استخدام نمیدادند.»
به گفته او، بهدلیل نزدیکی خانهها و مصالح آتشزا و همچنین تعداد زیادی گاز پیکنیک و کپسول گاز، دهها بار انفجار رخ داد. آنطور که شنیده میشود دادستانی برای او و چندنفر دیگر ازجمله دهیار، پرونده تشکیل داده. آنها چند ساعتی را هم بازجویی شدهاند و حق انجام مصاحبه ندارند. آنها به زودی دادگاهی میشوند. چهاردهم اردیبهشتماه، دادستان گیلان از تشکیل پرونده قضایی در ارتباط با این حادثه خبر داده بود. دو روز بعد از آن هم رئیس دادگستری استان اعلام کرد که با مدیران مقصر در این آتشسوزی برخورد میشود. به گفته او، در مرکز استان هم با تشکیل جلسه، بر ضرورت پیگیری، شناسایی علت حادثه و برخورد با عوامل آن تاکید شده است.
منطقه پُر مه است، دوردستها به سختی پیداست، حتی گنبد بقعه امامزاده ابراهیم هم میان مه، ناپیدا شده، باران قطرهقطره میچکد، خودرو مسئولان در رفتوآمد است. آنها چند ساعت پیش چندین جلسه در حرم داشتهاند. وزیر و معاون وزیر و مدیران هلالاحمر و بیمه دور هم جمع شدند و وعده دادند.
مسئولان گفتهاند ۶ ماهه روستا را میسازند و دیگر هم کسی حق ندارد از نمای چوبی استفاده کند. از دهیاری خبر رسیده که اهالی باید از سنگ نمای چوب استفاده کنند. تا هم زیبایی داشته باشد و هم شعلهور نباشد. قرار است در ۶ ماه، طبقه اول ساخته شود، اما آنها که در سالهای ۹۲ و ۹۶ خانههایشان را از دست دادهاند معتقدند که اینها همه وعده است.
البته برخی از مسئولان هم بر عقبنشینی خانهها تاکید کردهاند که اهالی مخالفند. گازکشی هم بهزودی انجام میشود. معاون بنیاد مسکن کشور وعده داده که برای هر طبقه وام ۳۵۰ میلیون تومانی با کارمزد ۵ درصدی و بازپرداخت ۱۰ تا ۱۵ ساله در نظر گرفته شده است. استاندار گیلان هفدهم اردیبهشتماه اعلام کرد که در حادثه آتشسوزی روستای امامزاده ابراهیم، ۳۸۹ واحد مسکونی و تجاری در قالب ۱۲۰ ساختمان بهطور کامل سوخت و تخریب شد. اسدالله عباسی اعلام کرد که از این تعداد ۱۱۸ واحد بیمه بودند و تعدادی هم بیمه نداشتند. او وعده داد که به زودی روند پرداخت به خسارتدیدگان آغاز میشود.
پری، زن میانسالی است. تنها چیزی که از شب حادثه یادش است، فرار اهالی است. یک پایش مصنوعی است و با عصای چوبی راه میرود. مغازه و ساختمان ۶ طبقهاش کاملاً سوخته. جهیزیه دخترش هم خاکستر شده. با دست النگوهای سوخته را از زمین بر میدارد: «مغازه زیورآلات داشتیم.» صورتش حسرت میشود. وسایل را با دست جابهجا میکند: «نه پول نقدی داریم، نه میتوانیم وام بگیریم. شناسنامه، کارت ملی و همه مدارکمان سوخته.» این دومین باری است که خانهمان میسوزد.
اهالی میگویند منابع طبیعی به آنها گفته، باید هزینه نصف زمینی که تصرف کردهاند را پرداخت کنند، اما اهالی زیربار نمیروند: «چرا باید پول خانهای که ۴۰ سال در آن زندگی کردهایم را پرداخت کنیم.» خانههای این روستا سند ندارد، اهالی از چنددهه قبل، زمینها را تصرف کرده و ساختمانسازی کردند.
حسین صفایی، عضو شورای روستا میگوید که بیش از ۱۲۰ ساختمان و بیشتر از ۳۰۰ واحد همراه با مغازههای بازار بهطور کامل در شهر سوختهاند. اهالی، اما تاکید میکنند که بیش از ۵۰۰ واحد مغازه و خانه آتش گرفته. هر ساختمان شامل مغازه، اقامتگاه و خانه اهالی بود. راست و چپ، مغازه و خانه بود.
روستا در تاریخ حادثه، شلوغ نبود. فصل امتحانات همچنان خلوت است و مسافران از تیر و مردادماه به این منطقه میآیند. بههمیندلیل تلفاتی هم نداشت و از اهالی کسی آسیب ندیده، تنها دو نفر بودند که بهدلیل بیماری قلبی، دچار سکته شده و بستری شدند.
مسئولان استانی میگویند این روستا پیش از این در سالهای ۷۵، ۷۸، ۹۲ و ۹۶ و حالا هم ۱۴۰۳ آتش گرفته و حالا اهالی یکبهیک آنها را به یاد میآورند: «اولینبار حدود ۳۰ سال پیش بود که روستا آتش گرفت. روستا برق نداشت، یک موتور برق سیار در حرم بود که با بنزین کار میکرد. نگهبان با فانوس به موتور سر میزند تا بنزین بریزد که موتور دچار آتشسوزی میشود.
بار دوم، آتشسوزی در بازارچه رخ داد. حتی برخی میگویند که این آتشسوزی عمدی بود. بار سوم، یکی از مسافران عامل آتشسوزی بود. ظاهراً میخواست قلیان روشن کند که شعلههایش روی نمای چوبی میافتد. چهارمینبار را بهیاد ندارم.» اینها توضیحات آقای رضایی است. او میگوید که این دومینبار است که روستا بهطور گستردهای آتش میگیرد.
استاندار گیلان و معاونانش، مدیرکل هلالاحمر و مدیران بیمه به منطقه آمدهاند. خسارتها از سوی بیمه صورتجلسه شده، به آنها گفتهاند این آشغالها را جمع کنید. دستگاه میآوریم و خاکبرداری میکنیم. اهالی، اما میگویند تا زمانی که میزان پرداختی مشخص نشود، دست به این مصالح سوخته نمیزنیم.
روستای امامزاده ابراهیم، آبشار و قتلگاه و بازارچههای فراوان دارد، جنگل و رودخانه دوطرف روستا را در آغوش کشیدهاند، افرا، توسکا، راش و گردو سرک کشیدهاند به روستا و از آتش چهارشنبهشب سهمی داشتند. تن سیاه و سوختهشان میان زمینی تاریک و کدر، تصویر روستا را مخوفتر کرده. دوطرف روستا تا سر پیچ، خاکستر شده، خانهها و مغازههای بعد از پیچ، اما از شعلهها نجات یافتهاند، همان مسیری که به امامزاده میرسد. روستا ۱۸ هکتار و متعلق به بنیاد مسکن است، پیاده از ابتدا تا انتهای روستا، یکساعت زمان میبرد. مغازهها لبنیات محلی، نخود و کشمش برای تبرک و نذر، وسایل اسباببازی، زیورآلات و پوشاک میفروختند.
مسیر شفت به امامزاده، سبز است و پُرچال. جاده سخت است و اهالی برای هر بار رفتوآمد، دردسر میکشند. شب آتش هم ماشینهای آتشنشانی به سختی خودشان را رساندهاند. نزدیکترین ایستگاه، در شفت بود. اهالی میگویند این روستا باید مانند ماسوله تبدیل به شهر شود تا از خدمات شهری استفاده کند، تا وقتی شهر نشود، باید هم انتظار چنین حوادثی داشت؛ به گفته حبیب حاجتی از ساکنان قدیمی این روستا که در سال ۹۶ خانهشان آتش گرفت و هنوز نتوانستهاند خسارتی برای ساختوسازش بگیرند.
آقای کت و شلواری پوشی کنار خرابهها ایستاده با پوشهای در دست. او از قربانیان آتشسوزی سال ۹۶ است و حالا با این آتشسوزی فرصتی شده تا پروندههای قدیمی، دوباره به جریان بیفتد. سال ۹۶ نزدیک به ۹ خانه دیوار به دیوار هم آتش گرفتند. یکی از ساکنان میگوید که سهلانگاری همسایه منجر به این اتفاق شد: «همان سال که پیگیری کردیم به ما گفتند، مستنداتمان کم است و دیگر پیگیری نکردیم. حالا که این اتفاق افتاد، ما هم پروندهمان را آوردیم تا پیگیری کنند. خسارت دهند و ما بتوانیم ساختمان را بسازیم.»
باران تمامی ندارد. قرار است آنقدر ببارد تا دیگر دودی بلند نشود و روستای سوخته و خاکسترشده از نفس بیفتد، کپسولها بیجان شوند و آب لولهها تمام شود. خانههای بدون سقف، دیوار، اسباب و اثاثیه مثل شهر بمبارانشدهای است که بخت یار اهالیاش بوده. هیچکس جان نباخت و آسیب جانی ندید، زندگیها، اما دود شد و به هوا رفت. روستای دود و خاکستر ـ در پنجمین آتشسوزی ـ رمقی ندارد.